خانه تگ‌ها آرشیو پیوندها بیوگرافی

بازهم همان هوای همیشگی.چراغ قرمز خیابان،پسر روزنامه فروش،باغبان خسته و... بازهم سیگارتلخ مرد پشت فرمان،او ازاین بوی گس وتلخ دل نخواهد کند.مثل من که دل نمی کنم از ا...

نظر ۰ بازدید ۶۶
کاش کوچک بودیم

کاش کوچک بودیم

زندگی خوب بود تا وقتی تمام دغدغه هامون عروسکامون بودن.کبود می شدیم از گریه اگه بی اجازه دست میزدن بهشون.براشون مامان می شدیم و اونا هم حرف گوش کن ترین بچه های دنیا ب...

نظر ۰ بازدید ۶۷
قصه همه ی ما این است

قصه همه ی ما این است

یه روز رو یه نیمکت تو پارک میشینی و با خودت میگی:هــی جوانی کجایی که یادت بخیر... یه روزی رویه نیمکت مینشستی وبا بغل دستیت سرپاکن دعوا میکردی وبا گریه میرفتی پیش مع...

نظر ۰ بازدید ۶۷

نظر ۰ بازدید ۶۳
اهای با تو ام سکوت...

اهای با تو ام سکوت...

آهای با تو ام سکوت... تو دیگر تنهایم نگذار...بگذار لحظاتی لبخند بر لبهایم جا خوش کند بگذار به بهانه تو قدری آرام شوم از این هیاهوی بی دلیل،کمی آسوده باشم جز تو دیگر کسی...

نظر ۰ بازدید ۷۵

خونه هرچی بزرگتر باشه تمیزکردنش سختره حال گیریه اصلا.یه وجب جا داریم ولی سر یکی دو روز می تکونیمش اساسی.دم هرکی خونش نقلیه و دلش درن دشت. سال نو پیشا پیش مبارک ...

نظر ۰ بازدید ۶۴
اندازه یک لحظه

اندازه یک لحظه

یک غزل خاطره یک بیت خدا من نفس درنفس عشق مدد می گیرم جای من گوشه تنهایی بی وقفه چشمان تو نیست جای من پشت تبسم هایی است که به عشق از سر لب های تو بر می ...

نظر ۰ بازدید ۵۴
حال گلدان را بپرس!

حال گلدان را بپرس!

حال این روزهایم،حال گلدان کنارپنجره است.حال حوض تنهایی ماهی ها.حال بغض سنگین آسمان.حال غریبی است.تنهایی وغم هرشب درآغوشم به خواب می روند هرشب کنارچشمان خیس پنجره می...

نظر ۰ بازدید ۶۳
شورشی

شورشی

شورش عجیبی است درچشم های بی انتهایت که نمی توان ساده ازآن گذشت کاش من هم یک شورشی بودم شعراز:زینب عبدالهی

نظر ۰ بازدید ۷۰
حکم

حکم

حکم تلخی است سکوت آخرین جرعه ازاین حکم فقط خاموشی است مثل اشک است اگرفال دلت تنهایی است چشم درچشم سکوت خط به خط فکر و خیال غافل ازاینکه دراین خاموشی حکم اجرا شده اس...

نظر ۰ بازدید ۶۱

من و تنهایی من،بازهم منتظریم...

نظر ۰ بازدید ۶۳
معجزه

معجزه

موسیقی چشمانت باران زده برقلبم انگارشبی،موجی طوفان زده برقلبم ازمعجزه ی چشمت اینگونه پریشانم اینبارهراسی نیست،باران زده برقلبم شعر از:زینب عبدالهی

نظر ۰ بازدید ۵۸
جایی که...

جایی که...

خواهم توانست،روزی حصارحنجره را خواهم شکست.ازاین بغض بی صدا خواهم گریخت.جایی که گریستن جرم باشد وبه گریه انداختن گناه.جایی که اشک حرمت دارد و دل پناه. این حصار را جا ...

نظر ۰ بازدید ۴۸

کاش باران سرود بود.باهم زمزمه می کردیم،هرگاه نگاه خورشید اذیتمان می کرد.....

نظر ۰ بازدید ۵۵
رقص اشک

رقص اشک

تارعنکبوت های قلبم به یادت می نوازند صوتشان چشمه جوشان اشکم را به رقص آورده است. نویسنده:زینب عبدالهی

نظر ۰ بازدید ۶۷

و گل از دل رویید...

نظر ۰ بازدید ۴۸

این چشم من،این تیرتو،این قلب آسوده بزن،بیش از این تاب ندارم. نویسنده:زینب عبدالهی

نظر ۰ بازدید ۶۲
جان دادم

جان دادم

روزی که به دست غم توجان دادم بی آنکه بخواهم به توپایان دادم دردفترچشمان تومن بودم ومن چشمان تو گریه کردومن جان دادم شعراز:زینب عبدالهی

نظر ۰ بازدید ۶۲
باز هم

باز هم

امروزهم سلام... بازهم هوای تنهایی دل بازهم نگاه بارانی من بازهم عبوربی صدای بغض درسکوت شب وبیداری من ترس ازنگاه درآینه و... ترس ازسکوت وبی تابی من ...

نظر ۰ بازدید ۷۳




۱۲



  روانشناس ایرانی در لندن   |   ساخت وبلاگ  


رپورتاژ آگهی ثبت کن و دیده شو !! رپورتاژ آگهی ثبت کن و دیده شو !! مشاهده